..| سِـــراجی |..

طرحی نو در عرصه فضای مجازی

..| سِـــراجی |..

طرحی نو در عرصه فضای مجازی

..| سِـــراجی |..

اینجا ..| سِـــراجی |.. است
سنگر رسانه های الکترونیکی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
بـــا مــــا همراه باشید

  • ۰
  • ۰

رکاب بزن!هرکه زودتر برسد تاریخ را عوض خواهد کرد.اگر بعثیها به جاده خسروآباد برسند،همه کناره ایرانی اروندرود در دستشان خواهد بود و آنان به تمام ادعاهای مرزی خود خواهند رسید.
رکاب بزن دریاقلی!بعثیها برای بلعیدن آبادان بی سر و صدا آمده اند.آنان تو را ندیده اند. ای کاش بجای دوچرخه یک موتور داشتی...
پا بزن دریاقلی! تا چند دقیقه دیگر جلو دژبانی سپاه از اسب آهنین خود فرود می‌آیی و بی‌آنکه نفس نفس بزنی،با صدای محکم و مردانه میگویی:«فقط با برادر حسن بنادری کار دارم.»حسن زیر نور چراغ قوه دژبانی چهره جوان تورا میبیند،میشناسد ولی اصلا تعجب نمیکند!
سر حسن داد میزنی:«...از کوی ذوالفقاری  آمدند...»

حالا ما که تو را نمیشناسیم،اما مجسمه پیرمرد دوچرخه سواری را در میدان اصلی آبادان می‌بینیم و می‌دانیم تویی،نگو که نیست.

#داستان_های_شهر_جنگی
داستانِ #اگر_دریاقلی_نبود
#حبیب_احمد_زاده

  • ۹۵/۰۱/۲۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی