..| سِـــراجی |..

طرحی نو در عرصه فضای مجازی

..| سِـــراجی |..

طرحی نو در عرصه فضای مجازی

..| سِـــراجی |..

اینجا ..| سِـــراجی |.. است
سنگر رسانه های الکترونیکی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
بـــا مــــا همراه باشید


محل تولد: شیراز-آستانه-محله بوریا بافی. سپس به محله قصر الدشت رفته اند. شغل پدر آزاد بوده که در بازار وکیل پارچه فروشی داشته اند. خانواده ابراهیمی دارای شش فرزند می باشد که چهار پسر و دو دختر می باشند. برادر ها به نام های : محمود، محمد ، رسول و احمد رضا هستند.

در دوران کودکی بسیار مهربان و مظلوم بوده که مادر شهید نقل می کنند ؛ یک شب در کودکی حاج محمد آقا خواب میبیند که آمام زمان (عج) ظهور کرده و زنان بد حجاب را در بازار وکیل میسوزند. در دوران نوجوانی حاج محمد در مسجد عظیمی واقع در خیابان منوچهری (اول قاآنی) فعالیت چشمگیری داشته است. در دوران جنگ در ماه مبارک رمضان حاج محمد به دلیل علاقه زیاد به این ماه در شیراز مانده تا بتواند روزه خود را تمام و کمال بگیرد.

شهید ابراهیمی در دونوبت زخمی شدند: اول) در عملیات قدس 3 در حالی که تعدادی از عراقی ها را به اسارت گرفته بودند تفنگ یکی از عراقی ها که سر لوله آن به سمت پای حاج محمد بوده ناگهان شلیک میکند و به پای ایشان می خورد. مرحله دوم) در عملیات کربلای 5 بوده که ترکش خمپاره به سر شهید برخورد می کند ولی حاج محمد با وجودی که از ناحیه سر مجروح می شود ولی راضی نمی شود که برای مداوا به عقب برگرددکه عکس شهید هم موجود است.

در سال 1366 حاج محمد برای زیارت به مکه می روند که در آن سال تعدادی از زائران ایران توسط ماموران عربی به  شهادت می رسند که حاج محمد در عربستان  هم دست از فعالیت خود بر نداشته و به مبارزه می پردازد، به طوری که یکی از اقوام حاج محمد که در آن سال در مکه بوده به حاجی می گوید دست از فعالیت های خود بردارد ، چون عکس شهید را در روزنامه های عربی زده بودند و ایشان دیده بود و به شهید گفت؛ امکان دارد که دستگیرش کنند.

از خصوصیات بارز اخلاقی شهید می توان به پشتکار بالای ایشان اشاره کرد. حاج محمد دیپلم ناقص بودند که به جبهه رفته و در جبهه دیپلم گرفتند. حاج محمد بیشتر وقت خود را در مسجد بودند. ایشان 2 ماه قبل از اعزام به جبهه یعنی در سال 1359 آموزش تکاوری را در منجیل نوسط ارتش نیروی دریایی دیدند و سپس به جبهه رفتند.

حاج محمد نهایتا دو هفته ماندهخ تا عهد نامه ایران و عراق در جزیره مجنون به شهادت رسیدند. ایشان ارتباط بسیار خوب و با محبتی با اقوام داشته به طوری که تمام اقوام و دوستان شیفته اخلاق ایشان بودند.

حاج محمد به شدت به امر به معروف و نهی از منکر اهمیت می دادند. به نحوی که وقتی از جبهه به محل سکونت خود می آمدند،یا خود شخصا به همراه دوستان به این مورد می پرداختند که خاطرات ایشان موجود است.

همسر شهید که از اقوام درجه یک ایشان بودند(دختر عمه)، به پیشنهاد پدر بزرگ خود و چون دختر عمه باخدا بود و از خانواده شهداء بود (شهید ارشاد)، ازدواج کردند. مراسم ازدواج بسیار آسان و ساده ای داشته که جالب اینجاست که در مراسم حاج محمد به همراه برادر دیگر آقا رسول در یک روز بود که تمامی بسیجیان و پاسداران در این مراسم شرکت کرده و در پایان این مراسم دوستان و بسیجیان تمامی ظرف های مراسم را شسته.(مراسم بسیار بسیار شلوغ و ساده برگزار شد).

منبع درآمد حاج محمد همان حقوقی بود که در جبهه به بسیجیان می دادند ولی با وجود کم بودن این حقوق و لا توجه به دست و دلبازی شهید به بسیاری از نیازمندان کمک می کردند که به نقل از مادر شهید پس از شهادت حاج محمد شخصی به خانه شهید می آید و می گوید شهید تلویزیونی به بنده داده و حالا می خواهم ببینم شما راضی هستید یا نه. که مادر شهید در جواب به ایشان گفتند؛ بنده چکاره هستم شهید داده مال خودش بوده.

 

توصیه اصلی شهید یا وصیت اصلی شهید:

·       حفظ ارزش های شهادت از شهادت بالا تر است

·       نماز اول وقت نماز اول وقت نماز اول وقت

حاج محمد معمولا سوره واقعه را هر شب میخواندندو این را ترک نمبکردند حتی در جبهه و شبهای عملیات. خبر شهادت حلج محمد ابتدا به برادر ایشان یعنی آقا رسول گفته شده سپس به همسر شهید که ایشان هم در اهواز(جبهه) بودند سپس به مادر شهید می گویند که تا پنجشنبه صبر کنید با وجودی که می خواستند پنجشنبه شهید را به خاک بسپارند.

همسر ایشان در حال حاظر ازدواج کرده و صاحب دو بچه می باشد.

پدر شهید در سال 1385 دار فانی را وداع گفتند.